چند روزیست با بابا دچار مشکل شدیم.پدر میگه جامعه ی بدی شده و نباید دختر هرجایی و هرجوری بره حتی اگه حقش باشه ولی به نظر من این جواب نمیده.من فکر میکنم که دختر یا پسر نباید یه قدم از باورهاش کوتاه بیاد و با جامعه بجنگه.من فکر میکنم این اصلا مهم نیست که پسرا تو خیابونا متلک میگن یا تاکسیا ناامنن یا هر چیزه دیگه...به نظرم مقابله با اینجور برخوردهاست که درستشون میکنه نه فرار از اونا.پدر در جواب چندتا حادثه وحشتناک رو تعریف میکنه و میگه وقتی این بلاها سرت اومد میفهمی و اینکه من کاری نمی کنم که بعدا بخاطرش عذاب وجدان بگیرم....
نمی دونم این طرز تفکر بخاطر پدر بود بودنه یا 50 ساله بودن یا جامعه ی خراب....
پی:تروخدا دعا کنید.اگر قرار بود خودم انتخاب کنم که کی بمیرم اون شب امشب بود
14 comments:
سلام.
به همون دليل كه گفتي پدر هم حق داره بر سر باورهاش بمونه؛ اما اين باورها نبايد مانع احقاق باورهاي ديگران بشه؛ هر چند اون باورها نامربوط و غير منطقي و مخالف و يا موافق جريان حاكم باشه. اين يك اصله.
اما واقع بيني هم شرط عقله. آدم براي احقاق باورهاش بايد از راههاي مؤثر استفاده كنه تا به نتيجه برسه و بر عليه خودش نبايد قدم برداره.
بعضي وقتها لازمه آدم اصول ضوابط حاكم بر جنگل رو در نظر بگيره تا طعمهي شغالها نشه. اين به منزلهي همرنگ جماعت شدن مطلق نيست. اين شرط عقله براي رسيدن به هدفهاي متعالي.
سلام
آره موضوع تفاوت نسل ها ست البته چیزی مثل تفاوت سن و سال هم هست
آدمها با بیشتر شدن سنشان محافظه کار می شوند دیگر ریسک کمتر می کنند
درک می کنم که مجاورت یک بمب انرژی با یک چنین آدمی چقدر سخت است اما تحمل این هم نشینی هم نوعی تمرین آزادی است
نگرانی پدرت خیلی نامعقول نیست، چون حساب و کتابی در کار نیست. اگه منطقیه، اعتمادش رو جلب کن و نگران نباش: نوع لباس (!) و آرایش
پی نوشت: به جای این حرفا تیترت رو درست کن، خانم محترم:) درست می شه
همه ی این تیترای اشکال دار و ادرس دادنای غلط مروز به پایان رسید و استرس تا بهمن تموم شد...از امروز شاد و سرخوش
سلام
همه اینها ( پدر بودن ، 50 ساله بودن و جامعه خراب ) بعلاوه تجربه اس که حتما شما در حدّ ایشون نداری .
در ضمن این شعار (من فکر میکنم که دختر یا پسر نباید یه قدم از باورهاش کوتاه بیاد و با جامعه بجنگه) با این جمله ( اگر قرار بود خودم انتخاب کنم که کی بمیرم اون شب امشب بود ) همخونی نداره !!
جسارتا : از اونجایی که از چپ به راست باید نوشت ، یه مقدار سخت ِ ( علامت ها جابجا می شن ) میشه کاری کرد ؟
to:وحید
از راست به چپ هم میشه نوشت ولی
نمیدونم چرا من این کار رونکردم :D
علامت ها رو هم میشه کشوند سرجاش.البته باید در جهت نوشته (مثلا چپ به راست یا برعکس)باشه.که اگه نشد نوشته رو میکشونیم
تناقضی هم که اشاره کردین کاملا به جا بود
to:وحید
از راست به چپ هم میشه نوشت ولی
نمیدونم چرا من این کار رونکردم :D
علامت ها رو هم میشه کشوند سرجاش.البته باید در جهت نوشته (مثلا چپ به راست یا برعکس)باشه.که اگه نشد نوشته رو میکشونیم
تناقضی هم که اشاره کردین کاملا به جا بود
راستش هم تفات نسلهاست هم حس پذدر مادری و هم تربیت در یک جامعه بیمار
اما باهات به شدت موافقم که باید با این مسائل مبارزه کرد نه که فرار کرد.. خیلی سخته و خیلی بدیها شاید برای آدم داره یه جورایی ادمهایی که مبارزه میکنن خیلی چیزها از دست میدن اما عوضش چیزهایی به دست میارن که نسلهای بعد ازش استفاده میبرن.. مثلا همین که ما دخترها مدرسه رفتیم... صد سال پیش دخرتان بسیاری برای این خواسته تا پای مرگ کتک خوردن خودشون نابود شدن اما الان ما رو به هدفشون رسوندن
پدر من هم همین طور فکر می کرد یا فکر می کنه. اما دیگه در برابر من تسلیم شد. بالاخره عادت می کنن. به شرطی که ماهم نشون بدیم ادمهای دست و پا چلفتی نیستیم و می تونیم از عهده خودمون بر بیایم. جامعه هر طور باشه وقتی ما بدونیم در چه مکانی باید چه پوششی استفاده کنیم یا از چه وسیله نقلیه ای استفاده کنیم رفته رفته این مشکل حل میشه. جامعه بد باشه. قرار نیست که ما تا اخر عمر حبس بشیم.
درواقع موضوع آشناييه ولي يكم ساده تر
تا هرجايي كجا باشه و با كي باشه
نا امني جامعه هم هست؛ و به نظر فرق نميكنه بين الان يا 3-4 ساله ديگه، تا ابد كه نميشه هيچجا نرف
ولي اين نه موضوع تفاوت نسله نه سن؛ مسئله تجربه است و علاقه ؛ پدرت نميخوان تجربه ي تلخي داشته باشي و نگراننتن
همين
سلام
به نظر من بحث اولويت هاست
اولويت پدر حفظ آرامش و امنيت خانواده و اعضاي آن است و البته با شناختي كه از جامعه دارد توصيه هايي مي كند
اولويت شما پافشاري بر باورهاست و مقابله با موانع
كه اين دو تا يك جاهايي تداخل دارد
و اينجاست كه ديپلوماسي مياد وسط
پدر ها خيلي منطقي و نازند!!!و دوست ندارند كه تاريخ مصرف گذشته تلقي بشوند و متعلق به نسل قبل يا نسل هاي قبل
سلام.
از پدر بودن ناشی میشه این رفتار
در مورد پستم هم باید بگم که من فقط دارم از حق اشتباه کردن و نترسیدن دفاع میکنم.
سلام
من با پدرم داستانها داشته و دارم و لابد خواهم داشت. اختلاف سن خیلی مهم است. من با او 50 سال اختلاف دارم
چون اطلاعات دقیق و جامعی از قضیه ندارم نمی تونم قضاوت درستی بکنم. فقط می تونم بگم امنیت خودت از تغییر فرهنگ جامعه خیلی مهم تره
Post a Comment