همیشه تغییراتی که در یک سیستم رخ میده وقتی مطلوبند که با صرف انرژی کمتر به بیشترین بازده برسند
حالا حکایت ما شده...همه چی رو از پایه عوض میکنیم، گند میزنیم به تئوری بعد باز روش بعدی
انگار همه همونطور که خودم هم یکی از همه هستم فکر میکنیم همیشه باید زیربنایی کار کرد
مهم نیست حکومت کونیستیه یا جمهوری اسلامی...مهم اینه که برنامه ی حقوقی قضایی جامعه مشکل نداشته.
اگر اینگونه بود هیچوقت کارگرها از فئودال ها شاکی نمیشدند...هیچ حاکمی حتی از نوع نائب امام زمانیش هم نمیتوانست کاری بکند.
هر تئوری بدی ها و خوبی های خاص خودش را دارد و میشه با همش ساخت به شرطی که درچارچوب های حقوقی دوام بیاورند!